کد مطلب:94515 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

خطبه 098-در گریز از دنیا












[صفحه 260]

به دفتر و دیوان زندگی رفتگانتان بنگرید، و دل از این سرای ناپایدار بركنید پروردگار بی همتا را بر نعمات و الطافی كه بر ما ارزانی داشته سپاس میگویم و در كشاكش كارها و مشكلات، تنها از او یاری می طلبم عاجزانه از درگاهش آرزو میكنم كه دل و ایمان ما را از وسوسه ابلیس به دور داشته و همانگونه به تمنا از او میخواهم كه جان ما را از گزند بیماری ها ایمن دارد

[صفحه 260]

اما ای بندگان خدا، شما را به ترك این دنیا- با آنكه میدانم چنان رغبتی به تركش ندارید- دعوت می كنم. هر چند كه میدانم دوست دارید در این جهان پیوسته جوان و شاداب بمانید، اما این دنیا كالبدتان را پیر و كهنه و پوسیده خواهد كرد مثل شما و دنیا به مسافرینی میماند، كه راهی به شتاب می پیمایند و گمان میكنند كه راه را به پایان رسانیده و به هدف و آرمانی كه منظور نظرشان بوده رسیده اند چه بسیار امید دارد رهپیمائی كه مترصد است تا مركب خود را به آخرین منزل راه برساند و به منظور خود نایل شود آن آرزومندی كه زندگی، او را آزاد و به حال خود وا نمی گذارد و مرگ و نیستی سخت و با شتاب او را از خود میراند تا از این گیتی بدرش ببرد، به چه چیز دل می بندد؟ پس همان به، كه به افسون و عزت و افتخار این سرا دل مسپارید و بیدار باشید كه آرایش و پیرایش و آب و رنگش فریبتان ندهد، تا از رنج و زحمتش فریاد ناله سر ندهید. این افسونگری ها و وسوسه های دنیا، ناپایدار و پیرایش و آرایش و زر و زیورش همه بی دوام است. رنج و حرمانش را زمانی است و هر زمانش- چه نیك و چه بد- پایان پذیر است و زندگانش سرانجام، جام مرگ می نوشند آیا در دفتر زندگی رفتگانتان

، حرف و كلامی نیست تا شما را از بدی ها پرهیز دهد؟ آیا در چنان مرگ بی دریغی كه نصیب پدرانتان شده، حكایت و قصه عبرت آموزی وجود ندارد؟ البته كه هست، اما اگر خردمند و بینا باشید! آیا نمی بینید كه مردگانتان باز نمیگردند؟ آیا حس نمیكنید كه بازماندگانتان هم كه زنده هستند، جاوید نمی مانند؟ مگر نمی نگرید كه چگونه گیتی نشینان، با چه بیم و امیدی و حالات عجیبی، شبشان را به صبح و بامدادشان را به شامگاه میرسانند؟ یكی می میرد و جملگی در غمش سوز ناله های گریه آلود سر میدهند، و گروهی بازماندگانش را تسلیت و دلداری داده و به شكیبائی میخوانند. یكی در بستر دردآلود بیماری بر خود می پیچید و دیگری به دیدارش میرود. آن دیگری مرگ، پیكرش را در آغوش میكشد و رفته رفته دیده از دنیا برمیگیرد، و یكی دیگر همانگونه كه سخت عروس خوش خط و خال دنیا را در آغوش میفشارد، مرگ در كمینش نشسته، و آن كس دیگر، از یاد روز رستاخیز غافل مانده، اما خدا در اندیشه اوست. بنگرید كه دیگران چگونه دنیا را گذاشتند و رفتند، شما هم، چون آنان دیر یا زود خواهید رفت پس هنگامیكه شتابزده و چابك به كارهای ناپسند میپردازید، بیاد آورید كه مرگ، ویرانگر خوشی ها و عیش و عشرتهاست،

و رشته آرزوها و خواب و خیالها را از هم میگسلد. به خدا روی آورید و از او یاری طلبید، تا شما را در ادای وظایف پاك و پسندیده و شكر نعمت و كرمش- كه به دلیل احسانش از شماره و حساب بیرون است- یاری كند


صفحه 260، 260.